طرح توجيهي صنعتي |طرح توجيهي اقتصادي| طرح توجيهي تجاري |طرح توجيهي بازرگاني|طرح توجيهي|طرح تجاري |طرح صنعتي|طرح اقتصادي|تعريف مدل کسب و کار| نگارش طرح کسب و کار

مدل کسب و کار و نحوه نگارش آن

در مسير رشد و توسعه بنگاه‌ها، در بسياري مواقع، مديريت بنگاه عمدتاً درگير رفع مشکلات کسب و کار خود و تصميم‌گيري در مورد فعاليت‌هاي اجرايي بنگاه مي‌باشد، در حالي که در کنار اقدامات اجرايي، توجه به برنامه‌ريزي مسير رشد و موفقيت بنگاه و بکارگيري نهايت تجربه و هوشمندي در طرح‌ريزي الگوي کسب و کار بسيار حياتي و ضروري است.

موفقيت در يک کسب و کار در اثر عوامل مختلفي بدست مي‌آيد که يکي از مهمترين و محوري‌ترين آنها طراحي و اجراي يک مدل بهينه کسب و کار در ابتداي کار شرکت است. اين مدل که بيانگر الگوي تجاري کردن نوآوري‌ها و ايده‌هاي تجاري نوآورانه است، در واقع مشخص کننده محدوده سودآوري حاصل از نوآوري خواهد بود.

 لذا‌ مدل کسب و کار، فرآيند ارتباط دادن فضاي نوآوري و تکنولوژي با فضاي اقتصادي و کسب و کار است که مطابق شکل زير، مي‌توان کارکرد اين مدل را نشان داد:

طبق تعريف،‌ مدل کسب و کار بيانگر اين است که شرکت چگونه جايگاه خود را در زنجيره ارزش توليد محصول يا ارائه خدمت تعيين مي‌کند، به نحوي که مدل درآمدي پايداري را براي خود ايجاد کند. در هر حال، ‌پارادايم اصلي اين است که «شرکت با چه مدلي درآمدزايي مي کند؟»

امروزه با توجه به شدت يافتن رقابت بنگاه‌ها و افزايش امکان کپي‌برداري از ايده‌هاي تجاري، داشتن يک طرح منطقي و مستحکم براي کسب و کار، به صورت يک بايد درآمده است که در نبود آن، بنگاه‌ها دچار لغزش‌ها و تغيير جهت‌هاي مختلف خواهند شد. اين مدل به بنگاه کمک مي‌کند تا با رويکردي برون‌نگر به مديريت کسب و کار خود بپردازد و امور شرکت را به سردرگمي، تشويش و شانس و اقبال وانگذارد.

اگر يک طرح تجاري به خوبي طراحي و اجرا شود،‌ شکوفائي و حيات بلندمدت بنگاه را تضمين مي‌کند. مهمترين اثربخشي يک طرح تجاري در مرحله نوشتن طرح به وقوع مي‌پيوندد، چرا که باعث شفاف‌تر شدن ديدگاه‌ها و همگرايي بيشتر مجموعه‌هاي درون‌سازماني مي‌شود و اين امر مستقل از اين است که لزوماً آن طرح عيناً اجرا شود.

در واقع، مرحله تفکر و برنامه‌ريزي جهت خلق طرح کسب و کار سبب مي‌شود‌ مديران و کارکنان بنگاه به جاي تمرکز صرف بر موقعيت و محدوديت‌هاي فعلي، به دنبال تصوير بهينه آينده بنگاه خود باشند. همچنين راهبردها و مأموريت شرکت مشخص‌تر مي‌شود.

لازم به ذکر است که به طور معمول، يک مدل کسب و کار در طي مسير رشد و تکامل بنگاه به صورت مستمر مرور مي‌شود تا مجموعه اهداف و برنامه‌هاي آن با آنچه در عمل اجرا مي‌شود يا به وقوع مي‌پيوندد، مقايسه شده و برنامه‌ها و اقدامات اصلاحي انجام گيرد. بالاخص در زمان‌هايي که اهداف مالي بنگاه برآورده نمي‌شود،‌ لزوم بازنگري و تغييرات مدل کسب و کار شرکت بيشتر مي‌شود.

لذا مدل کسب و کار بايد به گونه‌اي باشد تا بتواند به نوعي داراي فرآيند خودارزيابي باشد و بتوان آن را به طور مداوم مورد تصحيح قرار داد. اين ارزيابي‌ها و بازنگري‌هاي مداوم، در اثر يادگيري از تجربيات، تغييرات بازار، تغييرات تکنولوژي‌ها و ساير تحولات و تغييرات ممکن، بعضي فعاليت‌ها و برنامه‌هاي جديد به کار گرفته مي‌شوند و برخي از رئوس فعاليت‌هاي قبلي کنار گذاشته مي‌شوند.

تعريف مدل کسب و کار

تعريف مدل کسب و کار، غالباً با دشواري همراه است زيرا در زمينه‌هاي متفاوت کسب و کار، معاني متفاوتي از آن برداشت مي‌شود. اين نقيصه در تعريف مدل‌هاي نوين کسب و کار الکترونيک بيش از ساير حوزه‌ها احساس مي‌شود. در اين باره تحقيقات و فعاليت‌هاي آکادميک و قابل اتکاء اندکي انجام شده است.

يک متد انجام کسب و کار است به نحوي که توسط آن شرکت بتواند خود را حفظ نموده و بقاي خود را تضمين نمايد، به عبارت ديگر توليد درآمد کند.

Business Model مشخص مي‌کند که يک شرکت چگونه مي‌تواند پول به دست بياورد و به اين منظور مشخص مي‌کند، اين شرکت در زنجيره ارزش در کجا قرار دارد. (مايکل راپا)

تعاريف متعددي از مدل‌هاي کسب و کار شده است. در زير برخي از مهمترين تعاريف ارائه شده آمده است. برخي از تعاريف، بيان کننده اهدافي هستند که يک مدل کسب و کار دنبال مي‌کند. برخي ديگر بر اجزاي اصلي مدل‌هاي کسب و کار و شايد به نوعي بر ارتباطات دروني اين اجزاء، متمرکز شده‌اند.

تعاريف مدل‌هاي کسب و کار

ماگرتا (????)

توصيفي است که نحوه فعاليت شرکت را بيان مي‌کند.

پتروويک (????) آير و فولاک (????)

توصيفي از منطق يک سيستم تجاري براي ايجاد ارزش است.

اپلگت (????)

توصيفي از يک مجوعه کسب و کار که ساختار، روابط بين عوامل ساختاري و همچنين نحوه پاسخ‌دهي آن کسب و کار به دنياي واقعي را بيان مي‌کند.

تيمرز (????)

طراحي کالا، خدمات و جريان‌هاي اطلاعاتي، شامل توصيفي از بازيگران مختلف کسب و کار و نقش‌هاي آنها، توصيفي از مزاياي بالقوه براي بازيگران مختلف کسب و کار و همچنين توصيفي از منابع درآمدي است.

اوستروالدر و پيگنيور (????)

توصيفي است از ارزشي که يک شرکت به يک يا چند بخش از مشتريان ارائه مي‌دهد. طرحي است از شرکت و شبکه همکاران آن براي ايجاد، بازاريابي و تحويل ارزش و سرمايه‌هاي ارتباطي به منظور ايجاد جرياناتي که منجر به کسب درآمدهاي مثبت (سود) و باثبات مي‌شوند.

ويل و ويتال (????)

توصيفي از نقش‌ها و ارتباطات مابين مصرف کنندگان، مشتريان، هم‌پيمانان و عرضه کنندگان يک شرکت است که جريانات اصلي توليدي، اطلاعاتي و مالي و همچنين منافع اصلي شرکاء را مشخص مي‌کند.

هاوکينز (????)

توصيفي است از ارتباطات تجاري مابين يک شرکت تجاري و کالاها و خدماتي که آن شرکت در بازار فراهم مي‌کند. به طور خاص مدل کسب و کار، روشي براي ساختاردهي جريانات هزينه‌اي و درآمدي است.

تپسکات (????)

يک مدل کسب و کار شامل ابداع پيشنهادهايي براي خلق ارزشي جديد است که با دگرگون کردن قوانين رقابت و بسيج افراد و منابع به دنبال سطوح جديدي از عملکرد است.

 نگارش طرح کسب و کار - طرح توجيهي

چگونه مدل کسب و کار تهيه کنيم؟

مدل کسب و کار تبديل کننده نوآوري به ارزش اقتصادي معرفي شده است و براي تبديل شدن يک ايده و طرح نو به مدل کسب و کار بايد به شاخه ها و موضوعات شش گانه زير توجه کرد:

?- استراتژي رشد

?- استراتژي رقابتي

?- مدل درآمدزايي

?- ساختار زنجيره ارزش

?- بخش هاي بازار

?- اهداف و مقاصد ارزشي

استراتژي اصلي کسب و کار

استراتژي اصلي در کل به شيوه شرکت براي رقابت مي‌پردازد. عناصر استراتژي اصلي شامل ماموريت بنگاه, محدوده بازار ومحصول و تفاوت هاي اساسي است.

* ماموريت: اين بخش دربرگيرنده آنچه که شرکت هدف قرار داده و قصد انجام آن را دارد مي‌باشد.

* راهکار: هر شرکتي بايد راه کارهاي رقابتي خود را در مورد واژه هاي مشتريان, فواصل جغرافيايي و محصولات مختلف تعريف کنند. اين کار گاهي اوقات سبب رسيدن به ايده ها و ابتکارات تازه اي در کسب و کار خواهد شد.

* تفاوت هاي اساسي: چه تفاوت هايي در کارها و برنامه هاي شرکت باعث برتري آنها در برابر رقبا مي‌شود؟

منابع استراتژيک

مزيت رقابتي مي‌تواند ناشي از منحصربه فرد بودن يک شرکت در منابع خاصي باشد. ايجاد تغييرات درمنابع مي‌تواند زمينه ساز خلق ايده هاي جديدي در کسب و کار باشد.

* ويژگي هاي اصلي: اين مورد شامل مهارت ها و توانمندي هاي خاص يک شرکت مي‌شود.

* دارايي هاي اصلي: دارايي هاي اصلي شامل اين موارد است؛ نام تجاري, حق مالکيت انحصاري ايده ها و اختراعات, زيرساختها و امکانات, استانداردهاي شخصي, اطلاعات مشتريان و هر چيزي که محدود و با ارزش باشد.

* فرآيند هاي اصلي: اين بخش شامل متدولوژي ها و فعاليت هاي روزمره براي تبديل ورودي ها به خروجي مناسب است. در واقع فعاليت هايي هستند که دارايي هاي موجود و ساير ورودي ها را براي مشتريان به ارزش تبديل مي‌کند.

هماهنگ سازي منابع استراتژيک يک فاکتور حياتي در ايجاد يک مدل کسب و کار است. با هماهنگ سازي مي‌توان رابطه مناسبي بين ويژگي ها, دارايي ها و فرآيند ها به وجود آورد و يک مدل خوب کسب و کار را تهيه کرد.

ارتباط مشتريان

ارتباط مشتريان داراي چهار عنصر اصلي است که شامل پياده سازي و پشتيباني, مديريت اطلاعات, مديريت ارتباطات و قيمت گذاري است.

* اجرا و پشتيباني: اين بخش بيانگر نحوه رسيدن به مشتري است کانال هاي مورد استفاده, شيوه هاي پشتيباني مشتريان و خدمات قابل ارائه به سطوح مختلف از جمله موضوعات قابل توجه در اين بخش هستند.

* مديريت اطلاعات: اين بخش در مورد نحوه جمع آوري اطلاعات و شيوه استفاده از آنها براي خدمت رساني به مشتريان است. همچنين بيانگر توانايي شرکت براي به کار بردن اطلاعات با هدف بهينه سازي ارزش هاي مورد نظر مشتريان است.

* مديريت ارتباطات: روش طبيعي ميانکنش هاي بين توليد کننده و مشتري چيست؟ آيا يک ارتباط رو در رو است يا رابطه اي غير مستقيم وجود دارد؟ يک رابطه مداوم است يا به صورت گاه و بي گاه اتفاق مي‌افتد؟ کدام شيوه ارتباطي براي مشتري آسان تر است؟ ميزان وفاداري مشتريان چگونه است؟

* قيمت گذاري: مشتري مي‌تواند به روش هاي مختلفي همچون مستقيم , غير مستقيم و شيوه هاي ديگر مورد حمايت قرار گيرد.

مي‌توان قيمت ثابت يا نوساني متأثر از بازار را در نظر گرفت که هر يک از اين شيوه ها مي‌تواند راه کارهاي کسب و کار را دچار تغيير کند.

شبکه ارزش

چهارمين عامل و شاخص در مدل کسب و کار شبکه ارزشي است که شرکت را احاطه کرده است. شبکه ارزش شامل تامين کنندگان, شريک ها و همکاران تجاري است. هماهنگ سازي و مديريت شبکه ارزش مي‌تواند زمينه ساز رسيدن به راهکارهاي بديعي در کسب و کار باشد.

* تامين کنندگان: ارتباط عميق با تامين کنندگان مي‌تواند به عنوان يک امتياز مهم در تهيه يک مدل کسب و کار به شمار آيد.

* شريکان تجاري: شرکاي تجاري نقش مهمي‌در تکميل محصولات و يا راه حل دارند.

* همکاران تجاري: ممکن است شرکت براي همکاري با ديگر رقباي همفکر خود به توافق برسد. اين در حالي صورت مي‌گيرد که ريسک فعاليت ها بالاست و شرکت ها ضمن اتحاد با يکديگر بر سر ريسک ها و درآمدهاي موجود شراکت مي‌کنند.

پاتريک استالر بر چهار عامل اساسي در مدل هاي کسب وکار تاکيد دارد: اهداف و مقاصد ارزشي, محصولات و خدمات, معماري ارزش و مدل درآمد.

اهداف ومقاصد ارزشي شامل دو بخش عمده به نام هاي مشتريان و شرکا و تشريح منافعي که هر يک از آنها از مدل کسب و کار به دست مي‌آورند مي‌شود. تعريف اهداف و مقاصد ارزشي به طور خودکار آنچه را که شرکت قرار نيست به مشتري ارائه کند معرفي خواهد کرد. يک مدل کسب و کار همچنين بايد اهداف و مقاصد ارشمندي براي شرکاي تجاري به همراه داشته باشد.

اين اهداف بايدبه اندازه کافي قوي و مناسب باشند تا باعث تحريک شرکا به شرکت در فرآيند خلق ارزش بشود.

عامل ارتباط بين شرکت با مشتريان بر اساس محصولات و خدمات پايه ريزي مي‌شود. اين کار باعث اجرايي شدن اهداف ارزشي و خلق سود تضمين شده براي مشتريان مي‌شود.

سومين عامل يک مدل کسب وکار معماري خلق ارزش است. شرکت بايد تصميم بگيرد در چه بازاري قصد خدمات رساني دارد. بازار ها مي‌توانند بر اساس جغرافيا, آمار جمعيتي, ويژگي هاي فيزيولوژيکي و...تقسيم بندي شوند. تصميم گيري در مورد حضور و عدم حضور در يک بازار نيز در اين بخش صورت مي‌گيرد. معماري ارزش شامل منابعي است که شرکت مي‌تواند به واسطه آنها طرح ها و فعاليت هاي خاصي را برنامه ريزي و هماهنگ سازي کند. همچنين نوع معماري مي‌تواند نمايانگر درجه دوام و مقاومت مدل کسب و کار باشد. همچنين تعيين کننده فعاليت هايي است که مي‌تواند با امکانات دروني و يابا برون سپاري انجام شود.

مدل درآمدي شامل توصيف روش هايي است که شرکت براي تحصيل درآمد مورد استفاده قرار مي‌دهد. کسب و کار مي‌تواند منابع درآمدي مختلفي داشته باشد. روش درآمدي مختلط بايد با دقت گزينش شود و موجب تداوم فروش و حفظ روند رشد شود.

برچسب ها :طرح توجيهي ، طرح تجاري ، طرح صنعتي ، طرح اقتصادي ، طرح توجيهي صنعتي ، طرح توجيهي اقتصادي ، طرح توجيهي تجاري ، طرح توجيهي بازرگاني