بازاريابی|بنگاه اقتصادی|کسب و کار رقابتي|استراتژي بازاريابي|تاکتيک هاي بازاريابي|ابزارهاي بازاريابي|ارزشهاي مشتري|مديريت بازار|قدرت خريد مشتري|بازارهاي رقابتي|راهکارهاي استراتژيک

اينترنت و شتاب بهره وری

در آن زمان، اين باور به طور گسترده پذيرفته شده بود که بالاخره سرمايه گذاريهاي انجام شده در تکنولوژي اطلاعات و ارتباطات تاثير خود را نشان داده است. استفاده از کامپيوتر و اينترنت باعث شده که کنترل بهتر بر انبارهاي شرکتها امکان پذير شود و افزايش توليد به ازاي به کارگيري مواد اوليه ثابت، نشانگر آن است که به نگهداري مواد کمتري در انبارها نياز خواهد بود... خوب شايد اين طور باشد.

در اين جا تئوري را شرح خواهم داد که تنها به ذهن من رسيده است. پيش خودم فکر ميکردم «آيا اينترنت باعث افزايش بهرهوري شده است؟!؟! اين با تجربه من سازگار نيست. اينترنت سبب شده که بهرهوري خود من که کم بود، به مقدار ناچيزي کاهش پيدا کند و ميدانم که من تنها کسي نيستم که به چنين وضعي دچار شده است.» در واقع برداشت من آن است که امروزه کارمندان ادارهها بخش زيادي از وقت کاري خود را در ادارههايشان مانده و به جستجو در اينترنت ميپردازند. فکر ميکنم شايد اين طور باشد. شايد سهم کارمندها از توليد واقعي منفي باشد. لذا تئوري من اين است که اکثر کارمندان ادارات به طور متوسط مزاحم افرادي ميشوند که عملا کالاها را توليد کرده و به ارائه خدمات ميپردازند. حالا که اينترنت حواس ما را پرت کرده است، افرادي که واقعا به توليد کالا ميپردازند، زمان بيشتري براي توليد واقعي داشته و زمان کمتري را جهت پاسخ دادن به ما هدر ميدهند.

بايد بپذيريم که اين تئوري به بسياري از سوالات ما پاسخ ميدهد.

خيلي خوب! حالا اجازه دهيد آن چه را که واقعا فکر ميکنم به طور جدي بگويم. من جدا فکر ميکنم که افزايش بهرهوري، با کارمندان ادارات و به ويژه مديران مياني ارتباط دارد. اعتقاد من اين نيست که مديريت مياني عملا در توليد دخالت دارد، اما مديران مياني و منشيها و سرايدارهاي آنها در مخرج بهرهوري نيروي کار محاسبه ميشوند. در دهه ???? موجي از کاهش اندازه و حذف لايههاي اضافي به راه افتاد. مديران ارشد در بسياري از شرکتها تصميم گرفتند که سلسله مراتب مديريت مياني را بر اين مبنا که مديران مياني کار مفيدي انجام نميدهند، کاهش دهند. پيامد آن چه انجام دادند حاکي از آن است که مديران ارشد، بيوقفه و درست و حسابي کار ميکردند. چهره مهم و کليدي از ديد من، فيليپ کالدول است که کساني که وي را ميشناسند، تقريبا به طور کامل او را فراموش کرده و از او متنفرند. وي کسي است که زماني که لي ياکوکا، رييس فورد، از اين شرکت اخراج شد، به عنوان مدير ارشد اجرايي (CEO) جايگزين هنري فورد دوم گرديد. ياکوکا براي مدتي بسيار مشهور بود. دونالد پيترسون که بعد از کالدول به فورد آمد نيز براي چندي قهرمان شرکت به حساب ميآمد. کالدول، موضوعي بود که مطبوعات حوزه کسب و کار ترجيح ميدادند به او نپردازند. وقتي که وي به فورد وارد شد، ??هزار نفر از کارمندان ادارات مرکزي اين شرکت را بيرون کرد. او زندگي افراد سختکوشي را که کاري که به آنها واگذار شده بود انجام ميدادند و هيچ گونه اشتباه استراتژيکي مرتکب نشده بودند

به کلي تباه کرد. (اين اشتباهات را آقايان فورد و ياکوکا مرتکب شده بودند). چه آدم نفهمي!

با اين حال هيچ کس به کاهش نقش ادارات مرکزي فورد در اين شرکت توجهي نکرد. ضمن آن که فورد ورشکست نشد.

نمونه اي ديگر که حتي پيش از کالدول وجود داشت، جک ولش بود که بيوقفه در جنرال الکتريک کار ميکرد. وي در سالهاي اول کار خود، به طور بي وقفه افرادي را بيکار کرد و در سالهاي بعد از آن بود که شرکت سود ده شد.

به عقيده من اتفاق ساده اي روي داده است. طبق قانون پارکينسون، دستگاههاي ديوانسالاري به طور طبيعي بي وقفه رشد ميکنند. اين قانون در رابطه با مديريت شرکتهاي بزرگ نيز صادق است. همه ميدانند که مديران مياني عمدتا در حال ايجاد کار براي مديران مياني ديگري هستند که دارند يادداشتهايشان را مينويسند و افراد را براي حضور در جلسات دعوت ميکنند، اما مديريت ارشد خواهان آن نيست که کارمندان و به ويژه مديراني که به نوعي شبيه آنها هستند را بيکار کند. پيش از شتاب گرفتن بهرهوري، موجي از جايگزيني رخ داد. قديمي ترهاي شرکتها که مقادير عظيمي از ارزش ويژه را به بدهي تبديل کرده بودند، مجبور بودند که براي بقاي خود، به طور بي وقفه کار کنند. مديران ارشد در آن زمان دريافتند که بايد همان کاري را انجام دهند که قديمي ترها براي اجتناب از جانشين شدن توسط ديگران به انجام ميرسانند. آنها به اين نتيجه رسيدند که اين کار در عمل بسيار آسان (چرا که مديران ارشد، شورش نکرده يا حتي دست به اعتصاب نمي زنند) و سودآور است .

مشخص شد که ريشه ناکامي درکسل برنهام لمبرت در چوبهاي برنهام بوده است، اوراق قرضه خطرناک (junk bonds ) بيفايده از کار در آمدند، موسسه قمار بازي S & L ورشکست شد و موج جايگزيني به پايان رسيد. اما مديران ارشد اجرايي، منبعي از جريانهاي عظيم سود دهي (ايجاد شکاف در مديريت مياني) را پيدا کرده بودند و تصميم گرفتند که اين پول را براي خود نگه داشته و مبالغ عظيمي را بابت جبران تلاش بي وقفه شان به خود بپردازند.

اين نظريه من است. به عقيده من تئوري استاندارد، سرمايه گذاري در کامپيوترها و يادگيري کند و طولاني در اين رابطه است که بايد با کامپيوترها چه کرد. اين سرمايهگذاري عظيم در دهه ?? ميلادي شروع شد، اما معلوم بود که مردم نمي توانند با کامپيوترها به خوبي کار کنند (و کامپيوترها در آن زمان، اصطلاحا چندان کاربر دوست نبودند). اين تئوري اساسا چنين ميگويد که افت بهرهوري در دهههاي ?? و ?? به خاطر اشتباه در اندازه گيري بوده است. در واقع يادگيري چگونگي کار با کامپيوترها، سرمايه گذاري در سرمايه انساني است، اما حجم سرمايه انساني اندازهگيري نميشود. لذا GNP محاسبه شده با فرمول مصرف به اضافه مخارج دولتي به اضافه صادرات خالص به اضافه سرمايه گذاري در سرمايه «فيزيکي» بسيار کمتر از مقداري است که از طريق جمع زدن مقدار فوق با يادگيري افراد براي کار با کامپيوتر (به اضافه يادگيريهاي ديگر با نرخي نرمال) به دست ميآيد. خب شايد اين درست باشد. يک نظريه ديگر آن است که توليد در دهه ?? بسيار نادرست اندازه گيري ميشد، زيرا مسکن و کابلهاي فيبر نوري و ... در قيمت بازار خود رزرو شده بودند، به اين معنا که افراد به توليد بيشتر نمي پرداختند و تنها چنين تصور ميکردند که ارزش توليدات آنها در مقايسه با دستمزد کارگران بسيار بيشتر است.

مطمئنم که فرضيه من درباره اينترنت و رها کردن کارگران واقعي غلط است، لذا به کارم باز ميگردم و در همان حين که براي ارائه اين يادداشت به اينترنت سر ميزنم، يکي از دانشجويانم را وا ميدارم تا به انجام تحقيقي واقعي بپردازد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خط تولید  ، خدمات فنی و مهندسی ،کارخانه تولید ،خط تولید لوله پنج لایه pex،خط تولید لوله پکس ،محصولات پلیمری ،صنعت پلیمر ، محصولات لاستیک و پلاستیک ، ماشین آلات تولید ،راه اندازی کارخانه ، نصب و راه اندازی خط تولید ، مشاوره صنعتی ، مشاوره تولیدی ،سرمایه گذاری صنعتی و تولیدی ، طرح توجیهی ، پروژه صنعتی ، سازنده خط تولید ،سازنده ماشین آلات ،اکسترود تولید ،سازنده اکسترودر تولید ،اکستروژن ،سازنده_دستگاه تولید لوله پنج لایه ،پلیمر ،تکنولوژی تولید ،فرآیند تولید ،تجهیزات صنعتی،

خط توليد پروفيل در و پنجره upvc، خط توليد داکت برق، خط توليد پنل ديوارپوش ، پانل ديواري و سقف کاذب pvc، خط توليد لوله پليکا PVC، خط توليد لوله تک لايه PEX ،خط توليد لوله پنج لايه کامپوزيت آلومينيوم و پکس  PEX AL PEX، خط توليد لوله يک لايه وچند لايه پلي اتيلن و پلي پروپيلن و پکس PP,PE,PEX، دستگاه لمينيت پانل، دستگاه هات استمپ پانل PVc خط UV ، هاي لايت يا براق پانل

,p production line FIVE LAYER PIPE ,PEX FIVE LAYER PIPE ,PIPING_PEX ,TUBE PEX ,PEX piping, ,PEX_AL_PEX ,PEX PIPE ,PEX_TUBE,production line ,PRODUCTION LINE POLYMER ,Trading Company, ,Production plan ,Industrial design ,Production Project ,Industrial project ,Technical Services ,Engineering services ,production technology ,Production Process ,Industrial equipment ,Machinery, ,Machine ,Setup Factory ,Installation production line Industry,Extrude,extrusion ,Industrial, ,Manufacturer production line, Manufacturer machines and machinery, #pex_pipe_production_line,

,Pex pipe machinery, Pex pipe machine, FIVE LAYER PIPE , ، PIPE PEX-AL-PEX ، pex five layer pipe production line, pex piping production machine  pex pipe، pex tube machinery، PEX tubing، PIPE MANUFACTURE pex-al-pex-pipe-five-layer-production-line-machinery-machine- piping-tubing-tube-ManufacturerEX-AL-PEX PIPE production machine|pex five layer pipe production line| piping machinery| tube tube|PEX tubing| tubing MANUFACTURE FIVE LAYER PIPE , , PERT ، PIPE PEX-AL-PEX ،pex pipe , pex five layer pipe production line, pex pipe production line  pex، pex piping ، pex pipe mashinery، PEX PIPE MACHINE،PEX AL PEX PIPE

خط توليد لوله پنج لايه و تک لایه آلومینیوم و پکس pex ، ماشین آلات توليد لوله پنج لایه و تک لایه پکس PEX ، دستگاه تولید لوله هاي پنج لايه ، کارخانه تولید لوله پنج لایه PEX ، خط تولید لوله تک لایه PEX , PERT خط-تولید-دستگاه-لوله-پنج-لایه-پکس-آلومینیومخط توليد لوله پنج لايه و تک لایه کامپوزیت آلومینیوم و پکس pex ، ماشین آلات توليد لوله پنج لایه و تک لایه پکس PEX ، دستگاه تولید لوله هاي پنج لايه ، کارخانه تولید لوله پلي اتيلن PEX ،